Corruption hits the
poor the most, but do we care? By James C. Dabhi
[Appeared
in the Editorial of ‘The Daily Outlook Afghanistan’ of 28th June
2010, http://www.outlookafghanistan.net/archive/June%2028,%202010/news_Pages/Editorial.html]
فساد سبب ضربه زدن فقرا بيشتر ميگردد، آيا ما مواظب هستيم؟
افسار
نمودن فساد در حكومتداري افغانستان از جمله اولويت ها، با اضافه آوردن امنيت و صلح
ميباشد. تبديل نمودن اين موضوع به عمل، هرچند كه زمان زيادي نيازدارد بخاطريكه، به
معني سياسي و اقتصادي دلالت براي آنهايكه ازين فساد منفعت ميبرند ميباشد. مقدار
100-250 ميليون دالر هر سال براي رشوه دادن پرداخت ميگردد. اگر به شرايط مربوطه
مصرف شود، اين معادل به نصف بودجه انكشافي ملي سال 2006 ميباشد. مطابق به آخرين
سروي توسط انتيگراتي واچ افغانستان، تخمين اوسط پرداخت رشوه هاي كوچك هر خانوده
افغان، 100 دالر در سال ميباشد. تقريباً 70 فيصد از نفوس با كمتر از يك دالر در
روز زندگي خويش را ميگذرانند، بار مسئوليت فاميل ها بسيار بزرگ ميباشد. روپيرت
كولفير كميشنر عالي سازمان ملل متحد براي حقوق بشر گذارش داده، "بخش اصلي و
عمده پايان سوء استفاده از قدرت كه خود كليدي براي فقر در افغانستان ميباشد".
گذارش نشان ميدهد كه اكثريت افغانها در
حالت فقر زندگي ميكنند، با وجود اين حقيقت كه مقدار 35 بيليون دالر (23 بيليون
يورو) كمك از سال 2002 الي 2009 بداخل كشور سراريز گرديده است. بخش آن لاين بي بي
سي گذارش داده است كه، "گسترش فساد بيشتر محدوديت دسترسي به خدمات را براي
بيشتر از سهم نفوس نموده است". اين مقامات افغاني را براي بيشرفت مفاد خودشان
در مصارف عامه مردم مقصر ميشمارد.
كاي
آيدي، نماينده جديد ويژه سازمان ملل متحد در افغانستان گفته است، در يك حادثه، "
فساد در افغانستان به يك مرضي واگير ميبباشد، كه باعث اذيت مردم فقير بطور
نامتناسب مردم را از چگونگي دور قرار ميدهند، كوشش هاي مشترك ما براي آوردن امنيت،
آرامي و ترقي براي مردم افغانستان." او همچنين خاطر نشان ساخت كه فساد در حكومت بايد از پائين به بالا همراه با
مردم كنترول شوند، جامعه مدني افغان و رسانه ها در كوشش دولت نقش تعين كننده را
دارا ميباشند.
اين
يك حالت استثنائي خواهد بود كه يك شهروند
افغان براي اجراي كار رسمي رشوه نداده باشد. و اين كاملاً استثنا خواهد بود كه اگر
يك شخص در موقف قدرت خويش براي انجام وظيفه اي بدون رشوه انجام داده باشد.
انتشار
فساد بطور سيستوماتيك، ساختار ريشه عميق و بدون چالش سال ها به پيش رفته است. اين
سيستماتيك و ساختاريست بخاطريكه تنها يك عده محدودي رشوه نميگيردند، اما بيشتر
ساختار هاي حكومت ديده ميشود براي اجرا رشوه ميگيرند، اگر قضاي، بروكراسي يا
اجرائي باشد. توضيح براي وسعت فساد، در سال 2008 تورونتو استار مقاله نويس روزي
دايمانو نقل قول از لوي حارنوال عبدالجبار ثابت نموده است: "اين ها در مركز
حكومت، حكومت هاي ولايتي، مراكز ولسوالي، پوسته هاي پوليس، پادگاه هاي اردو،
بانكها، نماينده گي هاي كمك كننده- هيچ يك از بخش هاي از جامعه افغاني از آلوده گي
فساد پاك نميباشد".
بدون
شك عده كمي از مردم در سيستم دولت هستند كه از گرفتن رشوه خود داري ميكنند. اما
كسانيكه رد ميكنند بسيار كم اند، از طريق جرات و ستايش، روهمرفته تاثير يا بهسازي
مطلوب نخواهد داشت.
زمانيكه
يك شخص داراي مغز يا قلبي معيوب كه كه نه تنها زندگي خويش را غير عادي ميسازد، اما
اين همچنين باعث آزار آنهايكه در اطراف اش هستند ميشود. زمانيكه فساد در دولت
موجود است و در سيستم سياسي مشابه آن كشور را بطرف بد سوق ميدهد. اين بطور باور
ناكردني در چشمان جهان تغير ميدهد و سبب ختم نگرديدن آزار و اذيت شهروندان معمولي
ميگردد. رهبران فاسد و مردمانيكه در سيستم و موقف هستند بيشتر از او افسر پوليسي
كه در ميدان هوائي در قسمت بازرسي تقاضاي دو دالر را ميكند يا او مقام عاليرتبه
فرومايه كه بخاطر انجام دوسيه شما تقاضاي چند صد افغاني را ميكند، خطرناك تر
ميباشند. اين كاملاً آسان است كه به خاطر ناچيز باعث آزردن و بسته نمودن شويم تا
اينكه پنجه خويش را نشانه او سرسخت ها
كسيكه مجرمين اساسي اند، كنيم. آنهايكه در مقام هاي عالي صاحب پول رابطه و
ارتباط هستند، بنابراين مردم بطور طبعي از زندگي كردن در اين شرايطيكه چالش فساد
در سطوع بالا ميباشد هراس دارند.
ازينرو
زمانيكه ما ميشنويم كه وزيران و مقام دولتي در باره از بين بردن فساد صبحت ميكنند،
اين اغلباً تناقض دارد، با دورنماي سياست جاري داده شده. بعضي از آنها بخشي از
مشكل هستند. دولت ميداند كي در فساد مصروف است، اما اين كار آساني نيست كه اين
اشخاص را در حالت فساد گرفتار نمايد. بعد ازين همه اين مشكل خواهد بود كه به آزار داراي ديگران را
صاحب شويم، اينطور نيست؟ دشمنان فساد به آساني ميتوان هدف قرار داد، اما در باره
دوستان كه رشوه ميگرند چطور؟ اين يك مسئله
ديگر است. اينها كساني اند كه در موقع نياز از آنها مساعدت ميخواهيد. برطرف نمودن
يك شخص كه با اين بخش از جهان زياد درگير نيست و اين به آساني ميتوان به رشوه
پوشانيد. افشا نمودن اين اشخاص از طريق رسانه هاي چاپي يا تصويري همچنان مستلزم جرات عظيم و خطر بزرگ ميباشد.
ديموكراسي
در افغانستان هنوز جوان است. رويهمرفته سياست اين جا فئيودالي، مردسالاري، غليظت
همراه با شبكه فاميلي كلاس نخبه گان دارد. سيستم سياسي مبني بر افكار و توسعه
مباحثه تا هنوز پديدار شدند. براي رشد يك جامعه مدني بايد در يك طبعيت ديموكراتيك پرورش بيابد كه در
حال حاضر بطور جدي توسط جامعه بين المللي در افغانستان اجرا ميگردد. اين جامعه مدني در اين كشور بطور
آشكار موجود ميباشد، و و در كجا ضعيف ميباشد. اكادميا (محيط هاي اكادميك) از فساد
و قوم پرستي پاك نيستند، و آنهاي كه در محيط علمي اند اغلباً كمبود در جرات و خلاقيت
مورد نياز براي آدرس دادن اين موضوعات در پوهنتون هاي كشور ميباشند.
اين
بحث شده كه اين حياتي است كه حكومت اجازه آزادي كافي براي جامعه معدني افغانستان و
به رسانه هاي جمعي كه اين نقش را بازي نمايند داده است. اما زمانيكه دولتداران اين چنين در فساد و رشوه خواري گفتار
اند، چرا آنها ميخواهند كه جامعه مدني و رسانه ها منحرف شوند؟ حكومت از روي اكراه
ميخواهد به آنها اجازه دهد تا اين نقش را بازي نمايند. رسانه ها و جامعه مدني بايد
اين را درك كنند كه حقوق اغلباً مجاني داده نميشود، اما بايد گرفته شود. مگراينكه
اين نهاد ها بطور مجموع حقوق بدست آوردن حقوق خويش افشاء نمودن فساد و تحت تعقيب
قرار داد، چيزي تغير نخواهد كرد و گروه ها
براي تحمل كردن ادامه خواهد يافت.
فراهم
نمودن تغير محيط هاي علمي و انستيتوت هاي تعليمي لزومي ندارد كه در بازي هاي سياسي
در گيرشوند: هرچند آنها نميتوانند فرد بدون سياست باشند. اكادميا بايد براي ايجاد
تحقيق مبني بر دانش و آماده نمودن تحقيق
مبني بر توصيه و پيشنهاد براي برنامه ها و بهسازي كه اشتراك در حكومتداري خوب در
تمام سطوع بكوشند، مشمول تجارت، جامعه مدني و ديگر موسساتيكه براي رفا و خوشي جمعي
كار ميكنند. مگر اينكه زنان و مردان افغاني معمولي صدا هاي خويش را بگوش ميرسانند،
فساد و قوم پرستي پافشاري كردن. در مراحل صد ها هزار دالر در فساد به مصرف ميرسد،
پولي كه براي پيشرفت مردم افغانستان اختصاص داده شده است.
داكتر جيمس سي دابي
پرافیسور ناظر– پوهنتون هرات و
بامیان
کابل- افغانستان
No comments:
Post a Comment